سخنی با مخاطبان
وقتی سال هاست که در این فضای به اصطلاح مجازی قدم میزنی ونفس میکشی، ودرحال انجام وظیفه ات در حدتوانت هستی، اما به یکباره میبینی در بین اطرافیانت از دوست وآشنا وفامیل گرفته تا نهاد وارگان ها و…برای هیچکس در این فضا شناخته شده نیستی وفقط غریبه ها تو را می شناسند……
به یکباره تمام معادلاتت بهم می ریزد، حتی شده خودت هم بهم میریزی….
اما یک تصمیم مهم واساسی میگیری، وآن این است که این روزها بیشتر مطالعه کنی، مطالعه ای هدفمند وحول یک محور خاص.
علاقه ای به مطالب کپی شده نداری ، به همین دلیل بیشتر مطالب وبلاگت قلم خودت هست….(که بماند که چه ضربه ها از همین قلم خودت خورده ای وهمین گمنامت کرده است…..)وحالا فقط مطالعه ومطالعه وباز هم مطالعه.
درست است فرصت میگذرد، اما هرقدر قلمت دیرتر وبافاصله تر در این زمان دست به نگارش بزند، حرف هایت سنجیده تر وحساب شده تر است.
چون معتقدی کیفیت بهتر از کمیت است….
سلام
همین که قلم خودته ،عالیه
گمنامی نصیب هرکسی نمیشود:)
ولی نهاد و ارگان متوجه نشدم یعنی چی؟؟
سلام.ممنون از نظرتون.خیلی ارگان ها وادارات وحتی…بماند بنده را نمی شناسندوفعالیت هایم را نمی دانند…وخیلی پیش آمده فرد غیرر متخصص برا همکاری خواستند وووقتی کار از کار گذشت متوجه شده اند که دیگری هم بوده است.
سلام علیکم کاملا دغدغه این روزهای من
خداقوت
عالی بود
موفق باشید
علیکم السلام.ممنون از نظر شما.این روزها اولین کار مطالعه است تا سنجیده تر نوشت…موفق باشید .
فرم در حال بارگذاری ...
فید نظر برای این مطلب