دلم برایت تنگ شده است،امان از این دلتنگی که هرگز تمامی نخواهد داشت، چون دیگر نیستی، یاد خنده هایت می افتم،یادت هست بار آخری که دیدمت،حال خوشی نداشتی ولی باز وجودت پر از مهر ومحبت بود.از پله ها که بالا رفتیم دستت را گرفتم تا نیافتی اما نخواستی ،غرورت اجازه نداد یا شاید باز اوج محبتت بود که نخواستی زحمتی به کسی بدهی، کاش آن روز یک دل سیر نگاهت میکردم ، کاش….در رویایم هم فکرش را نمی کردم به این زودی جمع مان را ترک کنی،آن هم اول مهر، ما در مهر بی مهری را تجربه کردیم.

اما نه انگار هنوز هستی، چون خانه همچنان بوی تو را می دهد،همه یکصدا اسم تو را صدا می زنند،یاد تو در تمام لحظاتمان جاری است.

روحت شاد ویادت گرامی باد